پیش به سوی ابرنوسانی دیگر در بورس؟

به گزارش وبلاگ جعبه، بیست روز کاری است که بازار سهام روندی متعادل به خود گرفته و در این مدت حدود 11 درصد به ارتفاع شاخص کل افزوده شده است. در این راستا در آخرین روز کاری این هفته هم شاخص کل با ثبت رشد 2/ 2 درصدی که بیشترین اندازه افزایش این نماگر از 8 خرداد بود، پس از 37 روز کاری به ابرکانال 2/ 1 میلیون واحد بازگشت.

پیش به سوی ابرنوسانی دیگر در بورس؟

به این ترتیب در مجموع هفته شاهد ارتفاع گیری 7/ 5درصدی شاخص کل و مثبت شدن نماگر هم وزن به مقدار 7/ 1درصد پس از 11 هفته منفی بودیم و حقیقی ها هم مجدد به زمین خرید سهام بازگشتند. با نگاهی به این آمار به نظر می رسد روز های رکودی بازار سهام به انتها رسیده است. رکودی که البته 10 ماه به درازا کشید و در این مدت با وجود اصلاح 47 درصدی دماسنج تالار شیشه ای پرتفو هایی بودند که زیان 80 درصدی را هم به خود دیدند.

در عبور از این فضای اصلاحی، اما خطری تکراری بازار و سهامداران به ویژه تازه وارد ها را تهدید می نماید. خطری که همیشه در بازگشت از رکود مشاهده می گردد و شاهد بازگشت موج تازه ای از گروه های ضدتحلیلی هستیم. این گروه ها عموما برای کسب منافع بیشتر، در لباس کارشناس به سم پاشی اذهان پرداخته و با ارائه تحلیل های نادرست یا انتشار شایعات بی اساس سعی در جلب مخاطبان بیشتر دارند. بعضی هم سود کردن در بورس را محصول شانس یا داشتن اطلاعات رانتی معرفی می نمایند و در توجیه ناکامی خود هم به جای پذیرش مسوولیت اشتباه خود در سرمایه گذاری، یا در پی مقصر بیرونی می گردند یا با بدشانس دانستن خود به نوعی از پذیرش مسوولیت شانه خالی می نمایند.

اما تنها این ضدتحلیل ها نیستند که سبب ایجاد ابرنوسان معاملاتی چه در راستا صعود و چه نزول می شوند. بیماری کهنه بورس تهران دامنه نوسانی است که سهامدار را به صف نشینی و گریز از تحلیل دعوت می نماید و اگر درمانی برای این بیماری پیدا نگردد، خطر تکرار ابرنوسان های اتفاق افتاده در یک سال و نیم گذشته دور از فکر نیست و باید هر چه زودتر و قبل از آنکه دیر گردد، فکری عاجل برای آن گردد.

رویش کارشناس نما ها

همین سال گذشته بود که در بحبوحه رشد هر روزه قیمت ها، هر روز شاهد رویش قارچ گونه کانال و درگاه مجازی تازه ای بودیم که خود را کارشناس خبره بازار سهام معرفی می کردند و بنا به مصلحت پرتفوی خود سیگنال هایی برای خرید و فروش به بازار مخابره می کردند. در واقع همین فراوری پرتیراژ کارشناس و تبدیل شدن آن ها به جریان های ضدکارشناسی بود که یکی از عوامل داغ تر شدن تب حضور در بورس و در نهایت اصلاح ناگزیر قیمت ها شد. اما چگونه این شبه کارشناسان متولد می شوند؟ واقعیت این است که در دوره های صعودی به ویژه رونقی که از اواخر سال 98 شروع شد و تا نیمه مرداد 99 ادامه داشت، شاهد رشد دسته جمعی شرکت های بورسی بودیم.

به عبارتی در دوره های این چنینی هر نوع تحلیلی سودده می گردد تا گردانندگان این کانال ها به سوپر کارشناس تبدیل شوند. با فروکش هیجان و تغییر راستا قیمت ها هم در ادامه همان آدرس های غلط گذشته خود، بر طبل عدم تحلیل پذیری بورس و احتیاج به رانت برای موفقیت می کوبند. تاوان چنین فضایی را، اما نه فقط دنبال نمایندگان کانال های مزبور بلکه کل بازار و فعالان آن پس می دهند. تاوان شکل گیری چنین فضایی، بی اعتمادی عمومی به بازار سهام، کم عمق ماندن معاملات و همزمان تشویق سیاستگذار به مداخله می گردد که بازار سهام کشورمان همیشه با آن درگیر است.

پوپولیسم سیاستگذاری

همان طور که اشاره شد ظهور قارچ گونه کانال هایی که تنها در پی ارائه سیگنال های خطا و بدون تحلیل به سرمایه گذاران هستند، سبب می گردد تا همزمان با ورود به دوره های اصلاحی، سیاستگذار بورسی وادار به مداخله در فرایند بازار و حمایت از سهامدارانی گردد که در دوره های حبابی، ورود نموده و به همین سبب با ضرر های هنگفتی روبرو شده اند.

در این شرایط است که دام پوپولیسم پهن می گردد. در 10 ماهی که بازار سهام گرفتار فرایندی اصلاحی شد، این نوع دیدگاه به وضوح دیده شد. راه حل های زودبازدهی که یا به سیاستگذار پیشنهاد می شد یا از جلسات خصوصی آن ها به بازار مخابره می شد. راه حل هایی که گرچه در بعضی موارد مرهمی در کوتاه مدت بود، اما در بلندمدت فقط اوضاع را وخیم تر کرد. در همان اوایل ریزش ها بود که هر کسی به زعم خود با متهم کردن سهامداران حقوقی، آن ها را مسبب منفی شدن قیمت سهام معرفی می کردند. کار به جایی رسید که سیاستگذار هم تنها برای خواباندن اعتراضات برای مدتی اجازه فروش را از این دسته از بازیگران بورسی سلب کرد و حتی در برهه ای آن ها را وادار کرد تا با وجود علم به حبابی بودن قیمت ها، اما برای جمع کردن صف های فروش در نقش خریدار ظاهر شوند؛ به طوری که در 10 ماه رکودی بورس تهران سرمایه ای بالغ بر حدود 100 هزار میلیارد تومان از سوی سهامداران عمده صرف جمع آوری سهام از حقیقی ها شده است. فرایندی که البته کمکی به تغییر راستا بازار نکرد و عقب نشینی قیمت ها تا جایی پیش رفت که باید.

در مقابل آن بخش از سرمایه گذاران که تصمیم گرفتند به شکل منطقی و اصولی سهامدار شوند، با تحت فشار قرار گرفتن صندوق های سرمایه گذاری برای خرید و فروش دستوری، متضرر شدند. سهامدارانی که به جای حضور مستقیم و بدون واسطه در تالار شیشه ای، صندوق های سرمایه گذاری را انتخاب کردند و سهامدار غیرمستقیم این بازار پرریسک شدند. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم بیشتر کارشناسان بازار سهام بر این اعتقادند که انتظار حمایت دولت برای حفظ پول های مردم خواسته ای است که با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.

درخواست هایی که برای جلوگیری از زیان تازه وارد ها به بهانه حفظ اعتمادسازی در بورس مطرح می گردد و جدیدتر هم از واژه مال باخته برای این گروه استفاده می گردد. چنین خواسته ای نه تن ها با ذات بازار سرمایه به اسم نماد یک اقتصاد خصوصی که باید دور از هرگونه مداخله باشد تناقض دارد، بلکه تجربه های پیشین هم اثرگذار بودن این نوع اقدامات را نفی می نماید.

سال 93 در دوره وزارت دکتر طیب نیا، چنین دستوری داده شد تا چند بانک پنج هزار میلیارد تومان برای حمایت به بورس وارد نمایند که پس از چند روز مجددا موج سنگین تری از فروش را در بورس تهران ایجاد کرد. سال 97 هم در زمان اصلاح قیمت ها که پس از صعودی یکپارچه رقم خورده بود، سیاستگذار اقدامات مشابهی را انجام داد، اما باز نتوانست مانع از اصلاح بازار گردد و تنها منابعی بودند که برای هدفی واهی و غیرقابل دسترسی اتلاف می شدند.

پیش به سوی ابرنوسانی دیگر؟

یکی از اتفاقات مهمی که در سال 99 رخ داد و شروع ریزشی 10 ماهه شد، رشد عجیب و غیرقابل توجیه شاخص کل بورس پس از اضافه پرش قیمت سهام در پنج ماه نخست سال بود. جایی که تشکیل هر روزه صف های خرید طولانی سبب شد تا در این مدت کوتاه نماگر اصلی تالار شیشه ای رشدی 300 درصدی را ثبت کند. قیمت ها حبابی شد و با تلنگری شاهد تخلیه این حباب عظیم شده بودیم. اما عامل اصلی این ابرنوسان صعودی و بعد ها ریزش فرسایشی و زجرآور چیزی نبود جز محدودیتی تحت اسم دامنه نوسان.

محدودیتی که با افزودن بر هیجان معامله گران در روز های صعودی، سبب شد تا سرمایه گذاران صفوف شکل گرفته در سمت خرید را در نظر گرفته و بدون توجه به بنیاد شرکت ها در سطوح بالای قیمتی وارد بازار شوند و در دوره نزولی نه از عهده نقد کردن سهام موجود در پرتفوی خود برآیند و نه منفذی برای تخلیه سریع تر این حباب باز گردد. در دوره کنونی هم به نظر می رسد در صورتی که فکری به حال این محدودیت خودساخته و نزدیک کردن بازار سهام به استاندارد های جهانی نگردد، بار دیگر تجربه تلخ دو سال گذشته برای سهامداران و سیاستگذار تکرار خواهد شد.

منبع: فرارو

به "پیش به سوی ابرنوسانی دیگر در بورس؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پیش به سوی ابرنوسانی دیگر در بورس؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید